بین تیم وگروه چند تفاوت اساسی وجود دارد. رجب بیگی وسلیمی(1374)بعضی از تفاوتهای مهم بین گروه وتیم را به شرح زیر بیان کرده اند:
-درگروه الزاماً تخصصهای تکمیلی وجود ندارد ولی در تیم هر یک از اعضا تجربه با مهارتی را که مکمل تجارب ومهارتهای دیگر اعضاست دراد.
-تیم براساس طرح یا مشکلی خاص فعالیت میکند وپس از بررسی یا اجرای طرح یا حل مشکل،مأموریت تیم پایان مییابد.
-در گروه،به اعضا گفته میشود که چه باید بکنند ولی در تیم اعضا با یکدیگر تبادل نظر میکنند وبهترین راهحل را انتخاب میکنند.
-رهبر گروه گاهی در تشخیص و قدر دانی از موفقیتهای فردی یا گروهی غافل میشود ولی رهبر تیم آن را یک وظیفه میداند.
دو نفر یا تعداد بیشتری که مرتبا با یکدیگر تعمل دارند و در یک دوره زمانی بر یکدیگر اثر میگذارند.
یکدیگر را به عنوان موجودی مجزا که از دیگران قابل تمیز است میشناسند ، ارزشهای مشترکی دارند و برای رسیدن به اهداف مشترک تلاش فراوانی میکنند.
اعضای گروه ممکن است در اطلاعات،تصمیم گیریها و کمک به یکدیگر سهیم باشند ؛ اما بروندادهای افراد حاصل مسئولیت پذیری فردی آنهاست.
عملکرد یک گروه کاری ، مجموعه ای از آن چیزی است که اعضا به طور فردی انجام می دهند.
کمیته ها و نیروهای کاری از افرادی تشکیل میشوند که باهم کار میکنند و بنابراین لزوماً یک تیم نیستند.
به طور خلاصه تیم ، نوعی گروه است که می توان آن را بدین شکل بیان کرد.
تعداد کمی از افراد با مهارتهای مکمل یکدیگر که برای قصد و منظور مشترکی گرد هم آمده اند؛ یک دسته اهداف اجرایی دارند که به منظور رسیدن به آن به طور متقابل به یکدیگر تکیه دارند.
یک تیم فرد را مشغول کار مشترکی می کند که توسط تلاشهای زنجیرهای هماهنگ شده و نتیجه ی آن چیزی بیش از مجموعه تلاشهای فردی یا هم افزایی میباشد.
اعضا در قبال عملکرد خود و افراد دیگر در تیم مسئول هستند .
گروه کاری نباید به کار تیم بپردازد و فرصتی هم نمی یابدکه چنین کاری را بکنــد.
بنابراین عملکرد افراد در مجموع به صورت کار گروه در می آید وهریک از افراد در انجام این کار نقش و سهم مشخصی دارند. به اصطلاح هم افزایی مثبت مطرح نیست و الزامی ندارد که کار گروهی از مجموع تلاش اعضا بیشتر شود.
در یک تیم کاری پدیده هم افزایی مشاهده میشود وتلاش افراد موجب عملکــــردی می گردد که از مجموع عملکرد اعضا بیشتر است.
تیم عبارت است از یک گروه دویا چند نفره از افراد که به طور منظم با یکدیگر تعامل برقرار میکنند و به منظور رسیدن به هدف، کارها را هماهنگ میکنند.
در تعریف فوق سه نکته وجود دارد:
1)حداقل دونفر بایستی حضور داشته باشند.
2)اعضا باید به طور منظم تعادل برقرار کنند و کارهایشان را به صورت هماهنگ انجام دهند.
3)اعضا بایستی دارای یک هدف مشترک باشند(مقیمی،1377)
کوک و هانزاکر(2001) در کتاب مدیریت و رفتار سازمانی تیم را یک گروه کاری نسبتاً همیشگی میدانند که اعضای آن اهداف مشترکی دارند، به یکدیگر وابستهاند و به عنوان یک واحدکاری در سازمان و به عنوان یک کل مسئول هستند.
در تعریف دیگر تیم عبارت است از یک گروه از افراد که برای دستیابی به اهداف مشترک باید تا حد زیادی با یکدیگر همکاری داشته باشند(certo،2000)
-اعتقاد به اهداف مشترک
-احساس تعهد به گروه
-پذیرش ارزشها وهنجارهای گروه
-حس اعتماد متقابل نسبت به سایرین و تکیه به آنها
-همکاری کامل با تمام اعضا و تصمیمگیری از طریق اتفاقنظر(اجتماع)
-جریان آزاد اطلاعات و ارتباطات
-حل و فصل اختلافات توسط خود اعضا
-پایین بودن سطح ترک شغلی،غیبت،حوادث،اشتباهات و مشاجرهها
یک گروه دارای هفت ویژگی به شرح ذیل است:
1)هدف:
اعضای این گروهها احساس میکنند ماهیت واهمیت کارگروهی برای آنان روشن است؛ استراتزی مشخص دارند و هریک از اعضا نقش خود را در تحقق هدف گروه پیدا میکند.
2)اختیار:
حس احترام متقابل اعضا را قادر میسازد تا در مسئولیتها سهیم گشته و برای رسیدن به اهداف، ابتکار به خرج دهند. خط مشیها و قوانین اعضا را قادر میسازد تا کار خود را به سهولت انجام دهند و فرصتهایی را به منظور رشد و فراگیری مهارتهای جدید فراهم میکند. بدین ترتیب در گروه احساس قدرت فردی وقدرت جمعی به وجود میآید.
3)روابط و ارتباطات:
اعضای گروه بدون ترس افکار واحساسات خود را بیان میکنند وبه سخنان
درمقام عضو یک گروه، شما یا دیگران ممکن است نقشهایی را بپذیرید گه برای کارگروهی مثبت محسوب میشوند. این نقشها به قرار زیر هستند:
1)نقش مبتکر: عقاید جدید را مطرح ومسائل و مشکلات گروه را تعریف میکند و برای حل مشکلات راه حل تازه ارئه میدهد.
2)نقش جستجو کننده اطلاعات: درصدد به دست آوردن اطلاعات است؛ برای به دست آوردن پیشنهادها و اطلاعات معتبر تلاش مینماید.
3)نقش ارائه دهنده اطلاعات: واقعیتهایی را مطرح میسازد وتجارب مربوط ومعتبر را که به مشکل گروه مربوط میشوند،بیان میکند.
4)نقش روشنگر: روابط بین ایدهها و پیشنهادهای مختلف را روشن میکند و ایدهها و پیشنهادها را توضیح میدهد؛ واژهها را تعریف میکند.
5)نقش جمعبندی کننده: عملی و منطقی بودن پیشنهادهای دیگران را ارزیابی میکند؛ پیشنهادهای مختلف را با بیان خود دوباره مطرح میسازد و پیشنهاد رأیگیری میدهد.
6)نقش تشویق کننده: عقاید دیگران را ستایش میکند و موافقت خود را با حالات چهره یا اظهار نظر اعلام میدارد؛ روابط گرم و دوستانهای را با دیگران دارد.
7)نقش حفظ کننده انسجام: در تضادهایی که بین اعضای گروه ایجاد میشود، نقش میانجی را بازی میکند و سعی مینماید تنشها و برخوردها را کاهش دهد و به آنان تفهیم کند که انسانها دارای تفاوتهای فردی هستند.
8)نقش نگهبان: سعی میکند مانع آنگردد که فردی بر دیگران تسلط پیدا کند؛ با باز نگهداشتن مسیرهای ارتباطی به دنبال آن است که مشارکت دیگران را درفعالیت گروه تسهیل کند.
9)نقش وضع کننده استانداردها: استانداردهایی را برای گروه مشخص وهنجارها و الگوهای رفتاری آن را تعیین میکند.
نقش مجموعهای از رفتارهاست. اغلب افراد نقشهای چندگانهای را در داخل یک گروه بازی میکنند. به طور کلی میتوان نقشهای افراد را به سه دسته نقش تقسیم کرد:
گروهها هم مانند هر پدیده دیگری در هستی چند مرحله را از دوران نوزادی تا بلوغ ومرگ پشت سرهم میگذارد. مراحل پنجگانهای از این دیدگاه، در رابطه با گروه توسط محققین مطرح شده است که عبارتاند از:
مرحله اول:شکلگیری یا شکلدادن
در این مرحله اعضای موسس اطلاعات شناسایی را نسبت به دیگران به دست میآورند وتلاش میکنند براساس اطلاعات پیدا شده محوری مشترک ایجاد نمایند.
مرحله دوم: رشد و کنترل
در این مرحله افراد به منظور انسجام بخشی بر گروه تلاش میکنند که با تحمیل کنترل بر گزوه و رهبری، برنامههای خود را ارائه دهند. در این مرحله رهبر، گروه را از آشفتگی نجات میدهد.
مرحله سوم: حاکم کردن اصول، ایجاد ضوابط، حاکم کردن قانون
اعضای گروه تلاش میکنند که روابط خود را با قرار دادن ضوابطی گسترش داده و آن را تبدیل به احساس همکاری نسبت به هم نمایند.
مرحله چهارم: عملکرد گروه در اجرا
اعضای گروه در این مرحله با همدیگر همکاری میکنند و انسجام گروه را نسبت به هم و موضع رهبری گروه را نسبت به خود انسجام میبخشند.
ٍ1)مرحلهی گردهمایی:
در این مرحله اعضای گروه مراقب رفتار خود هستند و سعی میکنند که با رعایت ادب و بهرهگیری از یک چتر حفاظتی بهترین رفتار را از خود نشان دهند. این مرحله که ماه عسل تشکیل گروه نامیده میشود، جنبه آشنا سازی دارد وکمتر واقعیتهای رفتاری وهدفهای واقعی اعضا را روشن میکند.
2)مرحلهی توفانی:
در این مرحله اعضا به حمایت از مواضع و انتظارهای خود میپردازد و اختلاف نظرهایی که در ابتدا زیر سرپوش بود، نمودار میشود.
از ویژگیهای این مرحله میتوان به برخوردهای مستقیم، دسته بندی، اتئلاف،تضاد،حالت تدافعی وتهاجمی اشاره کرد. این مرحله یکی از حساس ترین مراحل تشکیل گروه است واگر درست هدایت شود فرصت مناسبی برای رشد فردی وگروهی است.
3)مرحلهی هنجارگذاری:
در این مرحله گروه تا حد زیادی شکل میگیرد واعضا یاد میگیرند که چگونه با مسائل برخورد کنند و با دیدگاههای یکدیگر آشنا شوند. در این مرحله گروه سعی میکند که به یک سلسه قواعد وهنجارهایی به منظور سازمان دادن به فعالیتهای خودکار در جهت هدفهای گروهی دست پیدا کند. نتیجه این مرحله برپایی هنجارها واستانداردهای رفتاری و ارتباطی، تعیین نقشهای فردی، هماهنگی، گنترل و یکپارچه سازی فعالیتهاست.
4)مرحلهی انجام کار:
دراین مرحله گروه کاملاً رشد کرده و درک درستی از نقشهای افراد به دست آمده است ودیدگاههای مختلف نه به شکل عوامل بازدارنده که ارزشمند تلقی میشود و مورد حمایت قرار میگیرد. در این مرحله افراد چیزهای جدید از یکدیگر فرا میگیرند و در زمینههایی که در ابتدا خارج از حیطه آموزشی وتخصصی آنان بوده است،فعالیت میکنند. نتیجهی این امر تشکیل گروهی است که دریک فضای باز،انعطاف پذیر وحمایت کننده فعالیت میکند.