آشنایی با مفاهیم گروه-عوامل تأثیرگذار بر گروهها(7مورد)
1)اندازه:
تعداد اعضای یک گروه میتواند بین 2 تا حدود 12 نفر باشد. این تعداد به ندرت از 16 نفر تجاوز میکند.برلسون واستینر،تفاوت در گروههای کوچک،متوسط و بزرگ را در سه زمینه رهبری،تعامل بین اعضا وفرآیند گروهی چنین برشمرده اند.
الف-رهبری:با افزایش تعداد اعضای گروه، تفاوت بین اعضا و رهبر واهمیت رهبر برای هدایت گروه افزایش مییابد.
ب- تعامل بین اعضا: با افزایش اعضای گروه، نفوذ چند عضو بر تصمیمگیریها و هدایت گروه وهمچنین خودداری برخی از اعضا در همکاری ومشارکت در تصمیمگیریها افزایش مییابد.
ج-فرآیند گروهی: با افزایش تعداد اعضای گروه، ایتفاده از مقررات و روندهای رسمی، زمان مورد نیاز برای اخذ تصمیمات وامکان تشکیل خردهگروهها نیز افزایش مییابد.
به طور کلی تعداد نفرات موجب افزایش ایدهها ونظرات و بالطبع اختلافات و درگیریها شده ولذا به رهبری بری سازماندهی وهدایت گروه، بیشتر احساس میگردد.
2)ترکیب اعضا:
تشابهات و تفاوتها بین اعضای گروه ونقش آنها در گروه نیز میتواند بر عملکرد گروه اثر گذارد. طبیعی است که هر چه اعضا از نظر خصوصیات فردی(فعال،منفعل،باهوش و...) و نقش در گروه (وظیفه مدار،رابطه مدار،خویشتن مدار و...) با یکدیگر فرق داشته باشند، برخوردها وتضادها افزایش پیدا میکنند. عضوی که دارای خصوصیات ویژه فردی بوده ودرمواقع مقتضی خود نقشهای وظیفه مداری ویا رابطه مداری را ایفا نماید، معمولاً دارای مقامی ویژه در گزوه است. از طرف دیگر ، گروههایی که بیشتر تحت نفوذ اعضای خویشت مدار(تأکید بر نیازهای فردی اعضا)میباشند، معمولاً اثر بخش وموفق نیستند.
3)هنجارها:
به طور کلی، هنجار «رفتار پیش بینی شده وقابل انتظار گروه از اعضایش» تعریف میشود. هنجارها با قواعد و مقررات سازمانی تفاوت دارند. هنجارها مکتوب نبوده ومیبایستی قبل از این که موجودیت پیدا کنند تا حدودی مورد قبول اعضای گروه قرار گرفته باشند. در صورتی که قواعد ومقررات سازمانی مکتوب بوده، اما ممکن است مورد قبول اعضا نباشد ونادیده گرفته شوند. هنجارها و سیستم حمایتی از آنها می توانند پیامدهای مثبت یا منفی به همراه داشته باشند.
بدون وجود هنجارها،گروههای کاری با هرج ومرج مواجه میشوند کارایی کاهش مییابد.استفاده افراطی از هنجارها نیز موجب سلب آزادی ولطمه به شئونات فردی وایجاد محیطهای کاری خشک وگاهی رعب آور میشود.
4)اهداف:
معمولاً اهداف وهنجارهای گروه با یکدیگر سازگاری دارند. یعنی گروهها هنجارهایی را قبول میکنند که آنها را در دستیابی به اهدافشان کمک کنند؛ اما این سازگاری همیشه صادق نیست. به عنوان مثال وجود هنجاهایی مانند«زیاد خودت را خسته نکن»و یا «خیلی تولید نکن» مخالف با هدف گروه کاری است. در هر صورت وجود تشابهات یا تضادها بین اهداف گروه، اهداف هر عضو و اهداف سازمانی، نقش اهداف در تأثیر وتعیین رفتار گروه کاری وکارایی آنها میتواند بسیار پیچیده باشد.
5)همبستگی:
همبستگی تا اندازه زیادی به درجه انطباق بین اهداف گروه وهر عوض وابسته است. به عبارت دیگر،همبستگی، میزان علاقه اعضا در تداوم عضویت وتعهدشان به گروه است. گروهی که اعضایش علاقه شدیدی به باقی ماندن در گروه دارند واهداف آن را شخصاً قبول میکنند، همبستگی گروهی دارند؛ درغیر این صورت همبستگی نداشته ودارای کارایی مطلوب نیستند. معمولاً تبعیت از هنجارها وهمبستگی منجر به پدیده «فکر گروهی» میشود.
6)رهبری:
رهبری غیر رسمی نقش اساسی در انجام وظایف و تحقق اهداف به عهده دارد.
معمولاً مدت زمانی پس از تشکیل گروه با نفوذترین فرد، رهبر غیر رسمی گروه میشود.
رهبران اثر بخش معمولاً در گروههای کاری بیش از اعضای دیگر به موارد ذیل توجه دارند:
الف- ایجاد وحفظ درکی روشن از اهداف گروه
ب-حفظ جایگاهی ویژه در گروه که در عین حال که مشارکت جوست به اندازه کافی از گروه جداست تا بتواند گروه را به عنوان یک مجموعه مشاهده و هدایت کند.
ج-به عهده گرفتن مسئولیت برای تنظیم وکنترل روابط و تبادل نظر بین افراد و دیگر گروهها
د- اجازه و تشویق تفویض بعضی از وظایف رهبری به اعضایی که خلاقیت بیشتری در انجام کارهای گروهی دارند.
کسانی که رهبری گروه را به عهده دارند، کمابیش بر تمام متغیرهایی که بر رفتار گروهی(اندازه، ترکیب اعضا، هنجارها، اهداف و...) اثر میگذارند، نفوذ دارند وخود تحت تأثیر این متغیرها قرار میگیرند.
7)محیط خارجی:
محیط خارجی به شرایط وعواملی گفته میشود که عموماً به وسیله گروه کاری واعضا کنترل نمیشود. از جمله تکنولوژی، شرایط فیزیکی، عملکرد مدیریت، قواعد ومقررات، انتصاب رهبر، پاداش ومجازات. این عوامل خارجی اغلب بر متغیرهای داخلی(اندازه،ترکیب اعضا،هنجارها و...) ومتعاقباً رفتار وکارایی گروه اثر میگذارند. در این رابطه میتوان به عکس العمل معلمین به مقررات انضباطی سازمان آموزش و پرورش اشاره کرد (شیرازی،1373).