انسانها فطرتاً اجتماعی هستند و یکی از مظاهر این امر علاقه آنها به انجام دادن کارهای گروهی است. علاوه بر این، مشکلات ومسائل زندگی نیز آنها را جبراًبه سوی گروه وفعالیت های گروهی سوق می دهد. شاید اولین سوالی که به ذهن خطور می کند این باشد که گروه چیست؟
گلشن فومنی(1379)درکتاب جامعه شناسی سازمان ها و توان سازمانی گروه را تعدادی از افراد انسانی که براساس یک سری روابط متقابل واحساس همبستگی با یکدیگر همکاری دارند،تعریف می کند.
بروس کوئن در کتاب«درآمدی برجامعه شناسی» گروه را چنین تعریف می کند:«گروه به تعدادی از افراد اطلاق می شود که با یکدیگر روابط متقابل دارند وبراساس یک رشته چشمداشت های رفتاری مشترک به همدیگر احساس وابستگی می کنند»(به نقل از گلشن فومنی1379).
از دیدگاه روان شناسی وجامعه شناسی تعاریف گوناگونی از گروه به عمل آمده است که هر یک از آنها با نگرشی خاص به ویژگی ها ونهایتاً تعریف گروه پرداخته اند.
جورج هومنز از قول اسمیت بیان می کند:«گروه یک واحد مرکب از تعداد افراد است که علاوه بر آگاهی از وحدت خود، دارای قدرت عمل نیز می باشند واز روش واحدی برای رسیدن به اهداف خود بهره می گیرند». در تعریف دیگری بارون و پیرن گروه را